عرفات، سرزمین رحمت
سرزمین عرفات یکی از مشاعر است که حجاج باید بعد از احرام به نیت حج تمتع و به قصد قربت، از زوال روز نهم ذی الحجه تا غروب شرعی در این مکان مقدس بیتوته کنند.
در اهمیت عرفه همین بس که امام صادق علیه السلام فرمود: اگر ماه مبارک رمضان بر کسی گذشت و او آمرزیده نشد، امید به آمرزش او تا ماه مبارک آینده نیست مگر آنکه عرفات را با شرایطش ادارک کند. همچنین روایت شده که برخی گناهان جز در عرفات و مشعرالحرام بخشیده نخواهد شد[1].
دیدگاه های مختلفی برای نام گذاری عرفات مطرح شده است که مهمترین آنها به شرح ذیل است[2]:
الف) آدم و حوا پس از رانده شدن از بهشت و فرود آمدن بر زمین، یکدیگر را در عرفات ملاقات نمودند و همدیگر را شناختند. از این رو، این سرزمین را عرفات نامیدهاند.
ب) گروهی عقیده دارند که عرفات را عرفات گفتهاند، زیرا مردم در آنجا به گناهان خود اعتراف میکنند.
ج) امام صادق ( علیه السلام ) در روایتی، پس از بیان ماجرای فرود آمدن آدم ( علیه السلام ) در عرفات و همراهی کردن حضرت جبرئیل ( علیه السلام ) با وی، فرموده است:
جبرئیل به آدم گفت: هنگامی که خورشید غروب کرد هفت مرتبه به گناه خود، اعتراف کن و هفت مرتبه نیز توبه و طلب آمرزش نما و آدم ( علیه السلام ) نیز این کار را انجام داد. از این رو، عرفات نامیده شد، زیرا آدم در آنجا به گناه خود اعتراف نمود و برای فرزندان آدم نیز سنّت شد که (در این سرزمین) به گناهان خود، اعتراف کرده، از خداوند متعال آمرزش بخواهند، آنگونه که آدم چنان کرد.
د) برخی گفتهاند: ابراهیم ( علیه السلام ) در عرفات، برای قربانی کردن اسماعیل ( علیه السلام ) خواب دید، لذا نسبت به وظیفه خود آشنا و عارف شد.
ه) به این سرزمین عرفات گفتهاند، زیرا زائران خانه خدا، در این سرزمین با یکدیگر آشنا میشوند و این روز را، روز عرفه و این سرزمین را عرفات نام نهادهاند.
و) علت، این است که این سرزمین بلند است و رفعت دارد، «لِعُلُوّها وَارتِفاعِه».
ز) معاویه بن عمار می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم چرا صحرای عرفات را عرفات نامیده اند؟ امام صادق علیه السلام فرمود: جبرائیل در این روز بر ابراهیم علیه السلام نازل شد و هنگام غروب خورشید به او گفت: ای ابراهیم! به گناه خود اعتراف کن و مناسک حج را بیاموز و همچنین به خاطر اینکه جبرائیل علیه السلام به ابراهیم علیه السلام گفت: اِعتَرِف؛ اعتراف کن، این صحرا، صحرای عرفات نامیده شد[3].
بنابراین عرفات را به دو وجه به این نام نامیدهاند؛ یا به لحاظ «اعتراف» به گناه، هر چند گناه ابراهیم به معناى خاصى است که با عصمت آن بزرگوار سازگار است و یا به لحاظ «معرفت» به عبادت است. البته اعتراف هم به معرفت باز مىگردد؛ زیرا اعتراف به معناى معرفت به معاصى است؛ پس نام عرفات اشاره به لطیفهاى عرفانى دارد که همان معرفت است و عرفات چیزى جز معرفت نیست[4].
فلسفه و اسرار وقوف در عرفات
وقوف در عرفات، مکانی برای طهارت باطنی انسانها و مقدمه ای برای رفتن دوباره به حریم امن الهی است؛ زیرا عرفات از محدوده حرم خارج است و بعد از وقوف در عرفات، باید به مشعرالحرام که در محدوده حرم قرار دارد رفت و باید برای رفتن به حرم امن الهی و ورود به میهمانی خداوند، نفس را از هرگونه آلودگی پاکیزه نمود و بهترین مکان برای طهارت نفس، صحرای عرفات است. این بدان معناست که حاجیان قبل از ورود به حرم امن الهی خود را آماده شایسته حضور در حرم نمایند. روایتی از حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام درباره راز وقوف در عرفات نقل شده است که فرمود: عرفات خارج از مرز حرم است و مهمان خدا باید بیرون دروازه، آنقدر تضرع کند تا لایق ورود حرم شود. بنابراین خداوند این گونه مهمانان خود را برای ورود در خانه ای که انبیاء به طهارت آن قیام و اقدام کرده اند تطهیر و پاک می کند؛ زیرا خداوند در خانه پاک، تنها مهمانان پاک را می پذیرد[5].
یکی از راه های این آمادگی، دعا و تضرع در برابر خداوند و درخواست توبه و آمرزش گناهان است. حتی روزه روز عرفه هم اگر به شرط لطمه نزدن بر حال دعا باشد وارد شده است. بنابراین حج گزاران باید با دعا وتضرع در پیشگاه خداوند متعال، خود را لایق حضور در حرم نمایند.
شیخ صدوق در کتاب امالی روایتی را از امام حسن علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرموده است: شخصی یهودی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد. این یهودی که داناترین افراد یهود بود به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: ای محمد! من پیرامون ده کلمه از تو می پرسم...
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بپرس.
اوچند سوال را مطرح می کند و درباره سوال نهم می گوید: چرا خداوند به بندگانش امر نمود تا بعد از ظهر در صحرای عرفات وقوف نمایند؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: بعد از ظهر، ساعتی است که حضرت آدم علیه السلام در آن ساعت، مرتکب معصیت (ترک اولی) شد. و خداوند بر امت من واجب گردانید تا در بهترین مکانها وقوف نموده و نزد او تضرع و دعا نمایند تا بهشت را در اختیار آنان قرار دهد و آن ساعتی است که مردم از عرفه می روند (یعنی مغرب) ساعتی است که حضرت آدم در آن ساعت از خداوند خویش سخنانی را فرا گرفت و خداوند با رحمت خود بر او بازگشت و توبه او را پذیرفت؛ زیرا او توبه پذیر و مهربان است.
و سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: سوگند به پروردگاری که مرا به پیامبری برگزید، خداوند برای آسمان دنیا دربی قرار داده است و نام آن درب رحمت و توبه، حاجات، تفضل، احسان ، بخشش، کرم و عفو است و تمام کسانی که در عرفات اجتماع می کنند شایسته این صفات هستند. خداوند در آنجا صدهزار فرشته دارد که هریک از آنان 120 هزار فرشته در خدمت دارند و نیز خداوند برای کسانی که در عرفات هستند رحمت ویژه ای اختصاص داده است که بر آنان نازل می کند و هنگامی که میخواهند از صحرای عرفه خارج شوند، خداوند ملائکه اش را گواه می گیرد که همه آنان را از آتش جهنم نجات دادم و بهشت را برای آنان واجب گرانیدم و در این هنگام، فرشته ای از طرف خداوند بانگ می زند: از عرفه بروید در حالیکه بخشیده شدید و شما مرا راضی کردید و من نیز از شما راضی شدم.
صحرای عرفات و روز عرفه، مهلتی دیگر برای گناهکاران است. در این روز نباید از رحمت خداوند غافل شد و اگر کسی در این روز گمان کند که خداوند او را نمی بخشد، گناه کرده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
در میان کسانی که به عرفات رفته اند، بزرگترین گناه را کسی مرتکب شده است که از عرفات برود و گمان کند خداوند او را نبخشیده است[6].
یکی دیگر از راه های آمادگی حضور در حریم الهی، خودشناسی است. وقوف در این مکان مقدس به این معنی است که انسان، بر نفس خود، واقف و آگاه گردد و در اقیانوس فکر فرو رود و خود را بشناسد و اینکه بداند که از کجا آمده است و به کجا میرود؟
بدین ترتیب، وقوف در عرفات، بهترین وقت و زمانی است که زائر خانه خدا، پروندهاش را بازخوانی و در آن تفکر نماید و ببیند تاکنون چه کرده است؟ زیرا در مکتب اسلام، تفکر و تعقل بالاترین عبادت است. چنانکه رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) فرمود: «فِکرَةُ ساعَةٍ خَیرٌ مِنْ عِبادةِ سَنةٍ»؛ «یک ساعت فکر کردن، بهتر از یک سال عبادت است»[7].
امام صادق ( علیه السلام ) در حدیثی میفرماید: «در عرفات به خطاهای خود اعتراف کن و در موضوع توحید و توجه به پروردگار یگانه تجدید عهد کن»[8].
به نظر میرسد که بعد از خودشناسی در عرفات، مهمترین فلسفه وقوف در آن، شناخت حقیقت و خداشناسی است تا زائران خانه خدا، به دور از غوغاها و ناهنجاریهای حاکم بر جامعه بشری، در فضای وسیع، آرام و سراسر معنوی عرفات، با تفکر بیشتر به قدرت و عظمت خدای سبحان پی برده، با خالق جهان آشنایی کامل پیدا کنند. چنانکه امام صادق ( علیه السلام ) در روایتی به این معنی تصریح کرده است: «... وَجَدِّد عَهدَکَ عِندَ اللهِ تَعالی بِوَحدانیَّتِهِ...».
سرّ اینکه فضای عرفات برای این امر، اختیار شده از این جهت است که فضا هر چه بازتر باشد، جلوه حقیقت را بیشتر نمایش میدهد. از این رو، وقوف در عرفات، کلاس تکمیل خداشناسی و طی نمودن مدارج عرفان و معرفت است، زیرا چنین معرفتی انگیزه و اساس کلیه حرکات و شناختهاست.
بدین ترتیب، آشنایی حضرت آدم با حوا و آشنایی حضرت ابراهیم به وظیفه خود در قربانی کردن فرزند و مناسک خویش (وظیفهشناسی خلیل خدا) در پرتو همین شناخت حق (خداشناسی) است. از سوی دیگر در سایه همین شناخت است که در این مکان، مسلمانان جهان از مناطق گوناگون، گرد هم جمع شده، یکدیگر را میشناسند و در ضمن این شناسایی، به حقوق و حوایج خویش آشنا میگردند، ضمن اینکه دشمنان اسلام را میشناسند و وظایف خود را از هر جهت انجام میدهند[9].
نکته دیگر در اسرار وقوف در عرفات این است که انسان به معارف و علوم دینی واقف شده و از اسرار الهی نظام آفرینش باخبر شود. بداند که خداوند به همه نیازهای او واقف و بر رفع همه آنها تواناست. خود را به خدا بسپارد و فقط او را اطاعت کند که طاعت او سرمایه و وسیله هر بی نیازی است.
از این رو امام سجاد علیه السلام به سائلی که در روز عرفه گدایی می کرد فرمود: وای بر تو آیا در چنین روزی دست نیاز به سوی غیرخدا دراز می کنی؛ در چنین روزی برای کودکان در رحم امید سعادت می رود[10].
حج گزار باید در آنجا بر این نکته عارف شود که خدای سبحان به نهان و آشکار و صحیفه قلب او و رازهای آن و حتی آنچه برای خود او روشن نیست و به طور ناخودآگاه در زوایای روح او می گذرد آگاه است؛ یعنی سرزمین عرفات محل ادارک و شهود مضمون آیه کریمه و إن تجهر بالقول فإنه یعلم السر و أخفی(سوره طه، آیه 7) است[11].
امام سجاد علیه السلام فرمود: هنگام ورود به این منطقه باید آگاه باشید که این سرزمین، سرزمین شهادت، معرفت و عرفان است. یعنی همانگونه که خدا و ملائکه شاهدند، این سرزمین وسیع نیز شاهد اعمال زائران خانه خداست و کاملا آگاه است که حاجی با چه نیتی آمده و با چه انگیزه ای بر می گردد و به آن شهادت می دهد[12].
وقوف در عرفات، انسان را به یاد روز رستاخیز انداخته، صحرای قیامت و محشر را در ذهن او تداعی میکند. روز عرفه نموداری از روز قیامت است؛ زیرا در این روز عرفه همه حجاج با رنگها و شغلها و مقامهای گوناگون در یک مکان اجتماع کرده و به راز و نیاز با خداوند می پردازند. انسان وقتی آن جمعیت عظیم را در صحرای عرفات می بیند، به یاد صحرای محشر و روز قیامت می افتد[13]. زیرا همه کسانی که در اینجا گرد هم میآیند، از زن و فرزند، خانه و امکانات و شغل و سرمایه خود جدا شدهاند و لباس آنان همان لباسهای ساده احرام و خانههایشان چادرهایی است که هیچگونه تشریفات خاصی ندارد.
بدیهی است که این صحنه و وضعیت، یادآور روزی است که آدمها با سر و پای برهنه، در صحرای قیامت برانگیخته میگردند و بر هیچ چیزی جز عمل خود، اتّکایی نخواهند داشت.
محدث بزرگ و حکیم عارف، فیض کاشانی در این باره فرموده است:
از مشاهده ازدحام خلق و بلند شدن آوازها و اختلاف زبانها و اینکه هر فرقهای در ادای مناسک و آمد و شد به مشاعر، از ائمه خود پیروی کرده است و به طریقه آنها رفتار میکند، صحرای محشر و اجتماع امتها را با پیامبران و امامان خویش به خاطر میآوری و اینکه هر امتی به پیامبر خود اقتدا میکند و به شفاعت او چشم امید دارد و در آن یگانه عرصه پهناور، متحیر است که شفاعت در مورد او رد یا پذیرفته خواهد شد و چون این را به یاد آوری، زاری و تضرع به خداوند را ملازم دل خود کن تا در زمره رستگاران و مرحومان محشور شوی.[14]
یکی دیگر از اسرار وقوف در عرفات، توجه به کوتاهی و زودگذر بودن دنیاست. عمل واجب در عرفات، وقوف است، هر چند که خیلی اندک و به دقیقهای باشد. به عبارت دیگر وقوف؛ یعنی درنگی کوتاه و زودگذر، و فلسفه آن این است که ای انسان حجگزار، دنیا و زندگی آن، دمی بیش نیست. در این زمان کوتاه و اندک، بار سنگین گناه برمدار و آرزوهایت را دراز و طولانی نکن و بدان که زمانی از این دنیا خواهی رفت و کاروان عرفات، همیشه روان و در حال رفتن است و رفتن به سوی ابدیت، و الی الله المصیر[15].
نکته قابل توجه دیگر در فلسفه وقوف در عرفات، توجه به یکسان بودن بندگان در پیشگاه پروردگار و ملاک برتری آنها در تقواست. در این اجتماع پرشکوه، همه افراد یکسان هستند.ثروتمندان بدون ثروت هستند و با فقرا در یک مکان جمع گشته اند، فرمانروایان با فرمانبردارها، رئیسها با مرئوسها اجتماع کرده اند و این حکایت از مساوات و برابری انسانها در برابر خداوند دارد و در این مکان ثروت، شهرت، ریاست و قدرت هیچ معنایی نداشته و فضیلت محسوب نمی شود؛ زیرا همه افراد در برابر مالک اصلی، قادر علی الاطلاق و پروردگار جهان، قرار گرفته اند و آنچه آنان داشته و دارند مانند عدم است زیرا اکنون از آنها جدا شده اند، بلکه تنها تقوا و پرهیزگاری است که برای افراد فضیلت می آورد[16].
[1] صهبای حج ص 413 -414
[2] حج گنجینه اسرار، ص 93 و 94.
[3] پرتویی از اسرار حج ص 138
[4] درسنامه اسرار حج، ص 179
[5] حج گنجینه اسرار، ص 94
[6] پرتویی از اسرار حج، ص 138
[7] حج گنجینه اسرار، ص 94
[8] همان.
[9] همان ص 96
[10] صهبای حج ص 415
[11] همان، ص 416
[12] همان، ص 419
[13] پرتویی از اسرار حج، ص 138
[14] حج گنجینه اسرار، ص 96
[15] همان
[16] پرتویی از اسرار حج، ص 138