حاء جیم

حاجی نیستم! من از حج، تنها هجی کردنش را می دانم
يكشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۳۵ ق.ظ

برگی از کل یوم عاشورا (1)

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، هر روز عاشوراست و هر زمینی کربلاست! این جمله ی معروفی هستش که بارها شنیده ایم اما در بطن این جمله نکاتی نهفته است که نیاز به تفکر دارد. مواضع و رفتارهای ما چه اخلاقی، چه سیاسی، چه اجتماعی و ... مصداقش در کربلا و در قیام حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام پیدا می شود. روشی که برای گذران زندگی و یا برای انجام تکلیف یا انجام ندادنش انتخاب می کنیم یا ما را به سرمنزل مقصود که همان راه حسین علیه السلام و یارانش است می رساند و یا ما را به راه یزید و به راه گمراهی!

 

 

این جمله زیباو پرمعناییست: وقتی حسین در صحنه است اگر در صحنه نیستی هر کجا خواهی باش چه ایستاده به نماز چه نشسته بر سفره شراب...

ما باید یک نگاهی عمیق به جایگاه خود در زندگی خود بیندازیم که کدام طریق و چه روشی را برای زندگی خود انتخاب کرده ایم! ما در کدام صحنه ایم؟! در صحنه نبرد با یزیدیان در کنار حسین زمان یا در جبهه مقابل کنار یزیدیان؟! یا در خارج از صحنه نظاره گریم یا سکوت کرده و چشم بر یاری مظلوم و دین خدا بسته ایم؟! و یا اینکه به فکر دنیای خویش هستیم هرچند حسین را دوست داریم ولی تا زمانیکه دنیای خود را از دست رفته نبینیم؟!

 

 

مقدمه را کوتاه کنم؛ قصد دارم تا آنجائیکه توان و سوادم می کشد به مرور زمان، مصداقهایی که به ذهنم می رسد و یا در جامعه پیرامون خود می بینم با واقعه عاشورا و نهضت حسینی علیه السلام مقایسه کنم که این مطلب اولین قسمت از این بحث است. برای روشن شدن قضایا ابتدا باید از تاریخ نهضت حسینی علیه السلام بگویم تا مصداق به روز، کل یوم عاشورا برای ما مشخص شود.

 

*****

 

یکی از دلایل شکل دهنده نهضت جاودانه حسینی علیه السلام، غرب زده بودن فرهنگ امویان بود. معاویه پس از مرگ برادرش که والی شام بود در زمان خلیفه دوم به جای برادرش حاکم شام شد از طرفی شامات قبلا در تصرف رومیان بود و در آن زمان در همسایگی شام ارتباط تنگاتنگی با معاویه داشتند و معاویه برای مقابله حساب شده با اسلام از مشاوران رومی استفاده می کرد. روم در آن زمان در اصطلاح امروزی غرب محسوب می شد.

 

در حقیقت اولین برخورد اساسی با اسلام، برخورد فرهنگ اموی آمیخته با فرهنگ غرب ( روم مسیحی) در جهت اجرای کینه جاهلیت عرب و مقابله با اسلام است. نفوذ فرهنگ و تفکر غربی در زمان معاویه شروع و در زمان یزید ادامه داشت. حتی خود شخص یزید، در زمان معاویه، در دیرهای نصاری به سر می برد و از تعلیمات و دستورات مسیحیان رومی استفاده می کرد.

 

در کتاب تاریخ الکامل ابن اثیر آمده است که شخصی به نام سرجون که یک مسیحی رومی بوده در اکثر تصمیمات معاویه و حتی بعد از مرگ معاویه نقش داشته. به طوریکه در ارشاد شیخ مفید آمده است:

چون خبر بیعت گرفتن مسلم بن عقیل در کوفه از مردم به یزید رسید، یزید سرجون ( مشاور معاویه) را طلبید و به او گفت رأی تو چیست؟ سرجون گفت: اگر معاویه پدرت زنده بود و در این باره رأی می داد، آن رأی را می پذیرفتی؟ یزید گفت: آری، سرجون حکم فرمانداری عبیدالله بن زیاد را برای کوفه بیرون آورد و گفت: این رأی معاویه است که خود مرد ولی دستور نوشتن این حکم را داد و یزید با اینکه آن زمان از عبیدالله بن زیاد خشمگین بود، پذیرفت و حکومت بصره و کوفه را به عبیدالله بن زیاد سپرد.

 

همچنین معاویه از سال 45 هجری به بعد، یعنی پس از شهادت امیرالمومنین علیه السلام محله ای به نام رومیان در کوفه ایجاد کرد که با این شهرک سازی قصد داشت در کوفه که زمانی فرماندهی جهان اسلام را داشت،پایگاه وفاداری برای خود از میان رومیان ایجاد کند.

 

از طرف دیگر معاویه حکومت خود را از بر پایه ترساندن مردم محکم کرده بود. مردمی که در زمان خلیفه دوم در اثر فتوحات زیاد دارای کنیز و باغهای فراوان و ثروت و مال زیاد و در حقیقت تن پرور و رفاه طلب شده بودند و هرگز حاضر به از دست دادن آنها نبودند به خاطر ترس از معاویه، مجبور بودند به خواسته ها و دستورات غرب زده معاویه تن بدهند. همین منوال هم در زمان یزید دنبال شد و مردم از روی ترس با یزید بیعت می کردند.

 

این ترس، باعث ایجاد چند عامل شده بود 1- ترس از دست دادن رفاه 2- تربیت افرادی چاپلوس در دربار امویان 3- ایجاد جو روانی در سطح جامعه که نمی شود با این حکومت مقابله کرد و باید جو حاکم را پذیرفت.

 

همین عوامل یکی از دلایل شکستن بیعت 18 هزار نفری شد که با مسلم بن عقیل پیمان بسته بودند و این نقطه آغازین واقعه عاشورا بود.

 

از طرفی نهضت امام حسین علیه السلام به دنبال خودآگاهی مردم بود تا با زمان خود آشنا شوند و همین خودآگاهی باعث می شد تا در برابر روش دشمنان که همان روش ترس و پوچ کردن زندگی و گرم کردن بازار سازش و چاپلوسی بود مقابله شود.

 

اما مصداق آن در زمان کنونی:

 

امروزه نیز روش دشمنان مکتب جمهوری اسلامی همان روش تهدید و ارعاب است. امروز نیز عده ای در داخل، از روی ترس از عقب ماندن از تکنولوژی دنیا (شما بخوانید رفاه طلبی) دم از سازش با غرب می زنند و چون جو تبلیغات حاکم بر جهان در دست کشورهای غربی است و همانگونه که منافعشان را تأمین می کند در کوره این تبلیغات می دمند و افراد ظاهربین فریب این جو روانی قرار می گیرند که نمی توان بر فرهنگ غالب جهان، که همان فرهنگ غربی است غلبه کرد پس چاره ای جز پذیرش آن نیست تا از دنیا عقب نماند و از این طریق به چاپلوسی غرب مشغولند!

 

و بعضی دیگر از ترس حمله احتمالی به ایران دم از مذاکره و سازش می زنند و میخواهند با آشتی با فرهنگ  غرب، حقی و حقانیتی برای انقلاب اسلامی حفظ کنند و از این طریق به اسلام  انقلاب اسلامی آبرو بدهند. هرچند این افراد اسلام رو قبول داشته و حتی در زیر پرچم اباعبدالله علیه السلام سینه می زنند و عزاداری می کنند اما غافل از اینکه ارزش های جهت دهنده و واقعی از درون فرهنگ کفر صادر نمی شود بلکه از درون فرهنگی بر می خیزد که فریاد هیهات من الذلة  اش بلند است و تسلیم زندگی پوچ دنیازده اموی نشده است و این فرهنگ همان راه امام حسین علیه السلام است که گوشه ای از آن را رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی رحمه الله علیه با انقلاب اسلامی در دنیا به نمایش گذاشت و این راه همچنان ادامه دارد و تا پای جان خواهد ایستاد و ان شاء الله با ظهور منجی عالم بشریت، بر فرهنگ بَزَک کرده نیهیلیستی اومانیستی غرب غلبه کرده و فرهنگ ناب اسلامی را بر جهان حاکم خواهد کرد که ألیس الصبح بقریب.... ان شاء الله

 

پ.ن1: امام حسین علیه السلام، سینه زن نمی خواهد، رهرو می خواهد.

پ.ن2: برخی مطالب برگرفته از کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها تالیف استاد اصغرطاهرزاده است.



نوشته شده توسط جعفری ندوشن
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
آخرین نظرات

حاء جیم

حاجی نیستم! من از حج، تنها هجی کردنش را می دانم

برگی از کل یوم عاشورا (1)

يكشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۳۵ ق.ظ

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، هر روز عاشوراست و هر زمینی کربلاست! این جمله ی معروفی هستش که بارها شنیده ایم اما در بطن این جمله نکاتی نهفته است که نیاز به تفکر دارد. مواضع و رفتارهای ما چه اخلاقی، چه سیاسی، چه اجتماعی و ... مصداقش در کربلا و در قیام حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام پیدا می شود. روشی که برای گذران زندگی و یا برای انجام تکلیف یا انجام ندادنش انتخاب می کنیم یا ما را به سرمنزل مقصود که همان راه حسین علیه السلام و یارانش است می رساند و یا ما را به راه یزید و به راه گمراهی!

 

 

این جمله زیباو پرمعناییست: وقتی حسین در صحنه است اگر در صحنه نیستی هر کجا خواهی باش چه ایستاده به نماز چه نشسته بر سفره شراب...

ما باید یک نگاهی عمیق به جایگاه خود در زندگی خود بیندازیم که کدام طریق و چه روشی را برای زندگی خود انتخاب کرده ایم! ما در کدام صحنه ایم؟! در صحنه نبرد با یزیدیان در کنار حسین زمان یا در جبهه مقابل کنار یزیدیان؟! یا در خارج از صحنه نظاره گریم یا سکوت کرده و چشم بر یاری مظلوم و دین خدا بسته ایم؟! و یا اینکه به فکر دنیای خویش هستیم هرچند حسین را دوست داریم ولی تا زمانیکه دنیای خود را از دست رفته نبینیم؟!

 

 

مقدمه را کوتاه کنم؛ قصد دارم تا آنجائیکه توان و سوادم می کشد به مرور زمان، مصداقهایی که به ذهنم می رسد و یا در جامعه پیرامون خود می بینم با واقعه عاشورا و نهضت حسینی علیه السلام مقایسه کنم که این مطلب اولین قسمت از این بحث است. برای روشن شدن قضایا ابتدا باید از تاریخ نهضت حسینی علیه السلام بگویم تا مصداق به روز، کل یوم عاشورا برای ما مشخص شود.

 

*****

 

یکی از دلایل شکل دهنده نهضت جاودانه حسینی علیه السلام، غرب زده بودن فرهنگ امویان بود. معاویه پس از مرگ برادرش که والی شام بود در زمان خلیفه دوم به جای برادرش حاکم شام شد از طرفی شامات قبلا در تصرف رومیان بود و در آن زمان در همسایگی شام ارتباط تنگاتنگی با معاویه داشتند و معاویه برای مقابله حساب شده با اسلام از مشاوران رومی استفاده می کرد. روم در آن زمان در اصطلاح امروزی غرب محسوب می شد.

 

در حقیقت اولین برخورد اساسی با اسلام، برخورد فرهنگ اموی آمیخته با فرهنگ غرب ( روم مسیحی) در جهت اجرای کینه جاهلیت عرب و مقابله با اسلام است. نفوذ فرهنگ و تفکر غربی در زمان معاویه شروع و در زمان یزید ادامه داشت. حتی خود شخص یزید، در زمان معاویه، در دیرهای نصاری به سر می برد و از تعلیمات و دستورات مسیحیان رومی استفاده می کرد.

 

در کتاب تاریخ الکامل ابن اثیر آمده است که شخصی به نام سرجون که یک مسیحی رومی بوده در اکثر تصمیمات معاویه و حتی بعد از مرگ معاویه نقش داشته. به طوریکه در ارشاد شیخ مفید آمده است:

چون خبر بیعت گرفتن مسلم بن عقیل در کوفه از مردم به یزید رسید، یزید سرجون ( مشاور معاویه) را طلبید و به او گفت رأی تو چیست؟ سرجون گفت: اگر معاویه پدرت زنده بود و در این باره رأی می داد، آن رأی را می پذیرفتی؟ یزید گفت: آری، سرجون حکم فرمانداری عبیدالله بن زیاد را برای کوفه بیرون آورد و گفت: این رأی معاویه است که خود مرد ولی دستور نوشتن این حکم را داد و یزید با اینکه آن زمان از عبیدالله بن زیاد خشمگین بود، پذیرفت و حکومت بصره و کوفه را به عبیدالله بن زیاد سپرد.

 

همچنین معاویه از سال 45 هجری به بعد، یعنی پس از شهادت امیرالمومنین علیه السلام محله ای به نام رومیان در کوفه ایجاد کرد که با این شهرک سازی قصد داشت در کوفه که زمانی فرماندهی جهان اسلام را داشت،پایگاه وفاداری برای خود از میان رومیان ایجاد کند.

 

از طرف دیگر معاویه حکومت خود را از بر پایه ترساندن مردم محکم کرده بود. مردمی که در زمان خلیفه دوم در اثر فتوحات زیاد دارای کنیز و باغهای فراوان و ثروت و مال زیاد و در حقیقت تن پرور و رفاه طلب شده بودند و هرگز حاضر به از دست دادن آنها نبودند به خاطر ترس از معاویه، مجبور بودند به خواسته ها و دستورات غرب زده معاویه تن بدهند. همین منوال هم در زمان یزید دنبال شد و مردم از روی ترس با یزید بیعت می کردند.

 

این ترس، باعث ایجاد چند عامل شده بود 1- ترس از دست دادن رفاه 2- تربیت افرادی چاپلوس در دربار امویان 3- ایجاد جو روانی در سطح جامعه که نمی شود با این حکومت مقابله کرد و باید جو حاکم را پذیرفت.

 

همین عوامل یکی از دلایل شکستن بیعت 18 هزار نفری شد که با مسلم بن عقیل پیمان بسته بودند و این نقطه آغازین واقعه عاشورا بود.

 

از طرفی نهضت امام حسین علیه السلام به دنبال خودآگاهی مردم بود تا با زمان خود آشنا شوند و همین خودآگاهی باعث می شد تا در برابر روش دشمنان که همان روش ترس و پوچ کردن زندگی و گرم کردن بازار سازش و چاپلوسی بود مقابله شود.

 

اما مصداق آن در زمان کنونی:

 

امروزه نیز روش دشمنان مکتب جمهوری اسلامی همان روش تهدید و ارعاب است. امروز نیز عده ای در داخل، از روی ترس از عقب ماندن از تکنولوژی دنیا (شما بخوانید رفاه طلبی) دم از سازش با غرب می زنند و چون جو تبلیغات حاکم بر جهان در دست کشورهای غربی است و همانگونه که منافعشان را تأمین می کند در کوره این تبلیغات می دمند و افراد ظاهربین فریب این جو روانی قرار می گیرند که نمی توان بر فرهنگ غالب جهان، که همان فرهنگ غربی است غلبه کرد پس چاره ای جز پذیرش آن نیست تا از دنیا عقب نماند و از این طریق به چاپلوسی غرب مشغولند!

 

و بعضی دیگر از ترس حمله احتمالی به ایران دم از مذاکره و سازش می زنند و میخواهند با آشتی با فرهنگ  غرب، حقی و حقانیتی برای انقلاب اسلامی حفظ کنند و از این طریق به اسلام  انقلاب اسلامی آبرو بدهند. هرچند این افراد اسلام رو قبول داشته و حتی در زیر پرچم اباعبدالله علیه السلام سینه می زنند و عزاداری می کنند اما غافل از اینکه ارزش های جهت دهنده و واقعی از درون فرهنگ کفر صادر نمی شود بلکه از درون فرهنگی بر می خیزد که فریاد هیهات من الذلة  اش بلند است و تسلیم زندگی پوچ دنیازده اموی نشده است و این فرهنگ همان راه امام حسین علیه السلام است که گوشه ای از آن را رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی رحمه الله علیه با انقلاب اسلامی در دنیا به نمایش گذاشت و این راه همچنان ادامه دارد و تا پای جان خواهد ایستاد و ان شاء الله با ظهور منجی عالم بشریت، بر فرهنگ بَزَک کرده نیهیلیستی اومانیستی غرب غلبه کرده و فرهنگ ناب اسلامی را بر جهان حاکم خواهد کرد که ألیس الصبح بقریب.... ان شاء الله

 

پ.ن1: امام حسین علیه السلام، سینه زن نمی خواهد، رهرو می خواهد.

پ.ن2: برخی مطالب برگرفته از کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها تالیف استاد اصغرطاهرزاده است.

نظرات  (۲)

۱۹ آبان ۹۲ ، ۱۱:۱۴ شهیده گمنام "بی پلاک 313"
سلام 
خیلی پر مغز و تأمل برانگیز بود ... 
یازهرا (س)
پاسخ:
سلام علیکم ممنونم

روشنگر وتامل برانگیز.

امتحانی بسیار سخت است که تا دچارش نشدیم بیشتر مدعی هستیم تا مرد عمل.

گاهی از حسین دم می زنیم در حالی که نا اگاهانه ونه حتی از روی عمد زیر پرچم 

ناحقیم.اگر بصیرت نباشد حتی ناخواسته گاهی آب به آسیاب دشمن می ریزیم.

پاسخ:
سلام علیکم ممنونم که سر زدین :)
خدا عاقبت ما رو ختم به خیر کند ان شاء الله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی